سلام عزیز مهربون چه میکنی با سرنوشت؟
دلم برات تنگ شده بود، این نامه رو برات نوشت!
الان رو تخت هم اتاقیم نشستم (همون جایی که گفتم یه آنتن وایرلس پیدا کردیم!)
دارم به یاد تو آهنگ ابی گوش می کنم...
(من عاشق توام یک لحظه شک نکن
اگر دلتنگ باشی تو مثل بارون شروع میشم
که با هر قطره اشکت منم که زیرو رو میشم)
دانیال جونی دیگه باهام دعوا نکنی که دق میکنم بخداااااا
البته مزه میده بعد یه روز سخت و پر از درس (!!)، عشقت نازتو بکشه..
اصلا کل خستگیام از تنم زدوده شد!
راستی آقاییم خودشو کلی خسته کرده امروز، رفته سرویس هماهنگ کرده
(جا داره از همین جا تشکر کنم ازت، بخشی از نگرانی هام مرتفع شد!)
تازه واسه کارآموزی منم کلی برنامه ریزی کرده وااای که این برنامه ریزیاش منو کشته!
اصلا مو لا درزش نمیره، همه چی دقیق!! مهندس خودمه دیگه
دوست دارم بهترین آقای دنیا
بووووووووووووس
خــُدآیا ڪِـآش وَقتــے
داشتـے
آدمـآرو مـے
آفــَــریدے
آغوش ِ
هـَــر
آدمے
فَقط قَــــد ِ פــــوآے خُـودِش بـــــود
...!
دانیال تجسم کن کنارم باشی...... شبا قبل از خواب نگات کنم
تا مطمئن بشم هستی مطمئن بشم پیشم میمونی....
نزدیکم بشی، بغلم کنی......نفسای گرمت بخوره تو صورتم
فکرشو بکن (!) صبح که بیدار میشم هنوزم کنارم باشی...
نگام کنی و بهم بگی بخواب عزیزم، من کنارتم....