دیشب آقایی اس داد و واسه امروز یه قرار کوچولو گذاشت
چون "
دلش واسم یه ذره شده بود!
"
اینقد ذوق داشتم که بالاخره موفق میشم از نزدیک ببینمش...
از ساعت 2 شروع کردم به آماده شدن واسه ساعت 6!! (
خب میخواستم خوجل باشم دیگههههههههههه
)
دوستام همه رفتن شهربازی، منم پز دادم که میخوام آقامو ببینم
، یه لحظه دیدنش رو با هیچی عوض نمی کنم آخه (
از بس که دوسش دارم این بشر رو!
)...........
ساعت 4 آماده شدم تقریبا، کتاب میخوندم و منتظر آقایی بودم...
بالاخره اس داد... نوشته بود "
شام اینجا میمونم، بعدش هم میرم هتل، شرمنده نمیتونم ببینمت
"
دوستام هم رفتن ددر، منم روم نشد بگم دانیالم بدقولی کرده.............
و اینگونه شد که عصر جمعه م کوفت شد بهم!
اینم از مستند کردن بدقولیت!
دوست دارم آقای بد خودم